این نوشته بر آن است تا ضمن مروری بر خاطرات آیتالله شهید بهشتی، بخشی از مجاهدتهای ایشان در توجه به کار تشکیلاتی را ترسیم کند. نکته حائز اهمیت آن است که شهید بهشتی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و در سالهایی که هنوز رژیم پهلوی روی کار بود، اهمیت کار تشکیلاتی را درک کرد تا از ظرفیت آن در مبارزه و زمینهسازی برای تاسیس نظام اسلامی بهره ببرد.
شروع به کادرسازی از دهه ۳۰
یکی از مهمترین مولفههای کار تشکیلاتی از نظر شهید بهشتی، کادرسازی است. بهشتی که در دوران نهضت نفت همواره در میتینگها، تظاهرات و اجتماعات شرکت میکرد، با شکست نهضت در پی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، طی یک دوره آسیبشناسی پی برد که یکی از مشکلات اساسی مبارزه، فقدان کادرسازی است. او میگوید: «بعد از کودتای ۲۸ مرداد در یک جمعبندی به این نتیجه رسیدیم که در آن نهضت ما کادرهای ساختهشده کم داشتیم… بنابرابن تصمیم گرفتیم که یک حرکت فرهنگی ایجاد کنیم و در زیر پوشش آن کادر بسازیم. و تصمیم گرفتیم که این حرکت اصیل اسلامی باشد و پیشرفته باشد و زمینهای برای ساخت جوانها. دبیرستانی به نام دین و دانش در قم تاسیس کردیم با همکاری دوستان که مسئولیت ادارهاش مستقیما به عهده من بود.»
بدین ترتیب مدرسه «دین و دانش» با هدف کادرسازی و استفاده از توان و نیروی جوانان، با تلاشهای دکتر بهشتی تاسیس شد. اغلب دانشآموختگان این مدرسه در دوران مبارزه فعال بودند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم نقش مهمی در مدیریت کشور ایفا کردند.
پایهریزی تشکیلات
ضرورت توجه به استحکام پایههای تشکیلات، شهید بهشتی را بر آن داشت تا از اواسط دهه ۳۰ سلسله جلساتی را راهاندازی کرده و از دل آن جلسات، به اصطلاح «مرامنامه«های تشکیلاتی را استخراج کند. خودِ شهید در این رابطه میگوید: «در سال ۱۳۳۸ جلسات گفتار ماه در تهران شروع شد. اين جلسات هم براى رساندن پيام اسلام بود به نسل جستجوگر با شيوه جديد؛ در هر ماهى در كوچه قائن در يك منزل بزرگى بود و جلسه تشكيل مىشد. و در هر ماه يك نفر صحبت مىكرد و سخنرانى مىكرد و موضوع سخنرانى قبلا تعيين مىشد كه در مورد سخنرانى مطالعه بشود؛ و نوار از آنها گرفته مىشد و اين نوارها را پياده مىكردند و بهصورت جزوه و بعد كتاب منتشر مىكردند، كه از عمده آنها بهصورت سه جلد كتاب «گفتار ماه» و يك جلد به نام «گفتار عاشورا» منتشر شد. در اين جلسات پايه خوبى بود و در حقيقت گامى بود در راه كارى از قبيل آنچه بعدها در حسينيه ارشاد انجام گرفت و رشد پيدا كرد.»
با آغاز نهضت اسلامی و لزوم آشنایی نسل جدید با مبانی اسلامی شیعی، شهید بهشتی به این فکر افتاد تا با تدوین برنامههایی دقیق، نسل جدید را متحول کند: «در همان سالها [۴۱ و ۴۲] به فكر اين افتاديم كه با دوستان اين كتابها و برنامه تعليمات دينى مدارس را كه امكانى براى تغييرش فراهم آمده بود تغيير بدهيم. دور از دخالت دستگاههاى جهنمى رژيم، در جلساتى توانستيم اين كار را پايهگذارى كنيم و پايه برنامه جديد و كتابهاى جديد تعليمات دينى را… [فراهم کنیم].» این کار تشکیلاتی موجب شد همین نسل، ۱۷ سال بعد طومار سلطنت ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را در هم بپیچد.
راهاندازی تشکیلات اسلامی در آلمان
یکی دیگر از مجاهدتهای شهید بهشتی در کادرسازی، در مرکز اسلامی هامبورگ نمایش داده شد. در آن محیط آیتالله بهشتی بار دیگر ایده خود درباره کار تشکیلاتی را اجرایی کرد. اگر در نظر آوریم که با توجه به تحرکات گروههای چپگرا، فضای سیاسی و فرهنگی در آن برهه آن هم در آلمان چقدر مسموم بود، اهمیت این اقدام شهید بهشتی را بهتر درک میکنیم.
چنانکه آیتالله بهشتی میگوید: «درآنجا احساس كردم دانشجويان سخت محتاج هستند به يك نوع تشكيلات؛ تشكيلات اسلامى؛ چون جوانهاى عزيز ما از ايران خيلىشان با علاقه به اسلام مىآمدند و كنفدراسيون و سازمانهاى الحادى چپ و راست اين جوانها را منحرف و اغوا مىكردند. با همت چند تن از جوانهاى مسلمانى كه در اتحاديه دانشجويان مسلمان در اروپا بودند كه با برادران عرب و پاكستانى و هندى و آفريقايى و غيره كار مىكردند و بعضى از آنها هم در اين سازمانهاى دانشجويى ايرانى هم بودند، هسته اتحاديه انجمنهاى اسلامى دانشجويان گروه فارسى زبان آنجا را بهوجود آورديم. مركز اسلامى گروه هامبورگ سامان گرفت. فعاليتهايى براى شناساندن اسلام به اروپايىها داشتيم و فعاليتهايى براى شناساندن اسلام انقلابى به نسل جوانمان داشتيم.»
تشکیلات و آغاز کار تحقیقاتی درباره نظام آینده
بدون تردید یکی از خصیصههای کار تشکیلاتی شهید بهشتی، آیندهنگری آن بود. در سالهای اولیه نهضت اسلامی، زمانی که هنوز کسی خبر نداشت آینده نهضت چه خواهد شد، شهید بهشتی با کمک تشکیلات خود، به تحقیق پیرامون مسئله «حکومت اسلامی» پرداخت که مدل جایگزین نظام سلطنتی محسوب میشد. آیتالله بهشتی در این باره میگوید: «در پاييز همان سال [۴۲] ما كار تحقيقاتى را آغاز كرديم و با شركت عدهاى از فضلا در زمينه حكومت در اسلام [تحقیق کردیم.] ما همواره به مسئله سامان دادن به انديشه حكومت اسلامى و مشخص كردن نظام اسلامى علاقهمند بوديم و اين را بهصورت يك كار تحقيقاتى آغاز كرديم.»
شهید بهشتی قبل از پیروزی انقلاب، تحقیق بر روی قانون اساسی را نیز با کمک همین تشکیلات شروع کرد. محمدرضا بهشتی در این رابطه میگوید: «یادم هست که مرحوم شهید بهشتی با بچههایی که همراه ایشان بودند، شاید ۶۰ یا ۷۰ قانون اساسی [کشورهای مختلف] را ترجمه کردند… برای هر ماده فیشبرداری شد و کار گستردهای انجام گرفت.»
تشکیلات سیاسی
یکی از بسترهایی که کار تشکیلاتی در آن آزموده شد، میدان مبارزه با رژیم پهلوی بود؛ آنجا بود که اهمیت تلاش شهید بهشتی در کادرسازی آشکار شد. این تشکیلات در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی نضج گرفت و نقش قابل توجهی در پیروزی انقلاب اسلامی داشت. شهید بهشتی خود در این باره گفته است: «در سال ۱۳۵۵ هستههايى براى كارهاى تشكيلاتى به وجود آورديم و در سال ۱۳۵۶-۱۳۵۷ روحانيت مبارز شكل گرفت و در همان سالها درصدد ايجاد تشكيلات گسترده مخفى يا نيمهمخفى و نيمهعلنى به عنوان يك حزب و يك تشكيلات سياسى بوديم. در اين فعاليتها دوستان مختلف هميشه با هم بوديم. در سال ۵۶ كه مسائل مبارزاتى اوج گرفت همه نيروها را متمركز كرديم در اين بخش و بحمدالله با شركت فعال همه برادران روحانى در راهپيمايىها و مبارزات، به پيروزى رسيد.»
تربیت نسل جوان
تربیت نیروی جوان که موتور محرک تشکیلات است، از دیگر تلاشهای شهید بهشتی در سالهای پیش از انقلاب اسلامی است. پرورش این نیرو با تاسیس مدرسه دین و دانش آغاز شد و بعد در جلسات متعدد هفتگی به بلوغ رسید. این نیروی جوان علاوه بر این که نقش ویژهای در پیروزی انقلاب اسلامی داشت، بعد از تاسیس نظام اسلامی نیز به ایفای نقش پرداخت. خانم زینبالسادات بهشتی (خواهر شهید بهشتی) با اشاره به کادرسازی شهید و پرورش نیروی جوان توسط ایشان میگوید: «ایشان فوقالعاده به جوانها اهمیت میدادند… همان وزراء و آن هیئت دولتها و آن افرادی که بعد از انقلاب پستهایی قبول کردند، جوانهایی بودند که برادرم در جلسات شب چهارشنبه [با جوانها] آنان را تربیت کرده بود.»
پایانِ سخن
بیشک اهمیت و اثر کار تشکیلاتی شهید بهشتی، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بیش از پیش روشن شد و تلاش ایشان در کادرسازی، در عرصههای سیاسی، اجتماعی، قضایی و … خود را نشان داد.
در پایان باید به این نکته بسیار مهم نیز توجه کرد که هر تشکیلاتی نیز نمیتواند راهگشا و کارآمد باشد. برخی تشکیلات متاسفانه به علت زیربنایی سست و طرحی ناقص، مسیر اشتباهی را در پیش میگیرند و سرانجامی جز سقوط و اضمحلال ندارند. خودِ شهید بهشتی نمونه این تشکلات را «سازمان مجاهدین خلق» میداند که سرانجام گرفتار «آفت» شد.
به فرموده شهید بهشتی تشکیلاتی کارآمد است که «به درد مردم بخورد نه اينكه يك بارى باشد بر دوش اين جامعه … بايد كمك كند به جمهورى اسلامى…» لذا راهاندازی تشکیلات چندان هم آسان نیست و بدون برنامه و طرح و ایده محقق نخواهد شد. به تعبیر شهید بهشتی این طور نیست که «ده نفر آدم دور هم جمع شوند و يك اسم و اساسنامه، يك نمودار تشكيلاتى و تمام شد؛ خير اين جور نيست. اگر به تجربههاى شخصىتان بنگريد، مىبينيد كه مشكل بزرگ، داشتن يك تشكيلات در درون يك يك ما است، زيرا ما به اين آسانىها آدم نمىشويم و به اين آسانىها انسان نمىشويم. بر سر راه انسان شدنمان صدها عقبه وجود دارد كه «فلا اقتحم العقبه» صدها تنگه وجود دارد و تا وقتى كه بخواهيم از اين تنگهها عبور كنيم، اولا بايد تنگهها را بشناسيم. ثانيا بايد توانايىاش را داشته باشيم و تازه از يك تنگه عبور مىكنيم. خيال مىكنيم تمام شد، مىبينيم عجب، تنگههاى سختتر بر سر راهمان است و اين تا لحظه مرگ انسان هست، و حال كه تا لحظه مرگ انسان است، پس همه تشكيلات آفت دارد و دشوارى دارد و عقبه دارد.
فرآوری و تنظیم مطلب: تشکیلات انقلابی نی نوا